مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:20982 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

چرا شب اول قبر ازما پرسيده مي شود : ...خداي توكيست، امام توكيست؟و...مگر خداوند نمي داند ،تكرار آن چه لزومي دارد؟



مسأله مرگ ومسائل بعد از آن و كلاً معاد ازمسائل اسرارآميز و پيچيده است وعقل كليات آن را اثبات مي كند وجزئيات آنرا از طريق وحي مي شود فهميد بخشي از پاسخ شما البته روشن است وخدا به همه چيز علم دارد اين سؤال وجواب مثل امتحان انسانها دردنيا است اگر چه خداوند به همه چيز علم دارد ليكن آزمايش وابتلاي انسانها نيز لازم است دراين مورد درقرآن كريم آمده است ؛ او آنچه را شما در سينه داريد مي آزمايد تا دلهاي شما كاملاً خالص گردد واو به قله اسرار درون شما آگاه است1

امير المؤمنين ع نيز دربارة فلسفه امتحانات الهي مي فرمايند : گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولي آنها را امتحان مي كند تا كارهاي خوب وبد كه معيار پاداش و كيفر است ازآنها ظاهر گردد2

سؤال درقبر موجب مي شود پاسخي كه درقلب انسان تثبيت شده از باطن به ظاهر سرايت كند وآنچه كه درقلب انسان است آشكار شود،سپس به خود پاسخ دهنده ثواب يا عقاب داده شود.آيت ا...حاج شيخ عبدالحسين دستغيبدرمورد مسأله فوق ذوق به خرج داده فرموده اند : سؤال و جواب درقبر ابتداي پيدا شدن نعمت است براي مؤمن چقدر كيف مي كند ولذت مي برد وقتي كه دو ملك را با آن قيافه هاي زيبا ودلربا مشاهده مي كند وآن بوي گل وريحان بهشتي كه همراه دارند استشمام مي نمايد، لذا نام ايشان براي مؤمن بشير ومبشر است.

ديگر آنكه خودسؤال و جواب براي مؤمن كيف دارد. بچه ها را ديده ايد در مدرسه وقتي كه درسشان را خوب خوانده باشند كيف مي كنند كه ازآنها سؤال شود تا بروز كمال بدهد مؤمن هم ميل دارد كه از پروردگارش بپرسند تا با كمال اطمينان به يگانگي پروردگار ورسالت محبوبش شهادت دهد.

هر قدر كه مؤمن ازسؤال و جواب لذت مي برد وبراي او نعمت و ابتداي آسايش است براي شخص كافر هم ابتداي بدبختي وشكنجه است آمدن ملك ها براي كافر موحش است درروايات است كه هنگام آمدن صداي رعد مي دهند ازچشمانشان آتش مي جهد موهاي آنها روي زمين مي كشد به يك منظره ترسناكي با ميت كافر مواجه مي شوند لذا نامشان براي كافر نكير ومنكر است.

كسي كه يك عمر با خدا كاري نداشته، خداي خود را نمي شناخته معلوم است چه برسرش مي آيد وقتي كه از او درباره خدايش بپرسند يك عمر خدايش پول بوده، رياست بوده با خداي عالم كاري نداشته است تزلزلي دراو پيدامي شود كه نمي تواند پاسخي بدهد بعضي از عهده جواب برميآيند لكن درپاسخ سؤال از پيغمبر در مي مانند وبعضي هم درساير عقايد حقه برخي هم از عهده جواب نسبت به عقائد برميآيند لكن درپاسخ اعمال در مي مانند.3

همچنين استاد شجاعي درمورد مسأله سؤال وجواب درقبر فرموده اند : مسأله سؤال دربرزخ (قبر) يك مسأله ساده وبه صورت سؤال معمولي نيست، بلكه دراصل براي تثبيت اصول عقيدتي است، چه درعقايد حقه وچه درعقايد باطله. يعني سؤال به نحوي طرح مي گردد كه صورت امتحان دارد و موجب تثبيت آنچه درباطن و در سروجود انسان مسئول است مي شود.

شرايط واحوالي كه اين دوملك درآن شرايط واحوال ظاهر ميگردند، وقيافه وشكل و چهر ه اي كه به خود مي گيرند وبا وضع و جوانب خاصي كه درنحوة ظهور اين دو ملك هست، وكيفيت سؤال و چگونگي آن، همه و همه حكايت از اين دارد كه مسألة سؤال دربرزخ(قبر) در تعيين سرنوشت انسان نقش اساسي دارد وسؤال نيز سؤال ساده نيست.

اينچنين نيست كه روح مسئول در برزخ، در برابر سؤال ساده اي قرار بگيرد. يعني بداند كه اين دو، دو ملك از ملائكة الهي هستند ازجانب خداي متعال مأمورند ونيز بداند كه درجواب سؤال آنان از پروردگار و نبي و دين و امام بايد اين جواب را بدهد كه پروردگار منالله ونبي منمحمد(ص) است ودينم اسلام وامام من علي وائمه اطهارسلام الله عليهم اجمعين است. واينطور نيست كه انسان در برابر سؤال كننده اي قرار بگيرد كه مي داند كيست وجواب سؤالاتش به نحو صحيح چيست.

اين دو ملك نه معلوم مي كنند كه ملك هستند ونه معلوم مي كنند كه جواب صحيح سؤالات چيست ونه معلوممي كنند كه كدام عقيده حق است وكدام باطل ونه معلوم مي كنند كه عقيدة آنها چه بوده وچه چيز براي آنان خوشايند ومطلوب است. ونه از كيفيت سؤالشان مي شود يافت كه درجواب چه بايد گفت.

از فتنه وآزمايش اين دوملك ، واز تهاجم آنها توأم با يك نوع ابهام ها وتيرگيها وظلمت ها، واز كنجكاوي آنها وزير و روكردن ارض قلب وگوشه و كنار آن، واز برخورد آنها به شدت، واز تبزبيني آنها كه مجال سستي درتحقق واعتماد به پايه هاي سست را از دست انسان مي گيرد، خبر مي دهد وبه خوبي اين معني ازآنهااستفاه مي شودكه اين دو ملك در مقام سوال از عقايد درست آنچه را كه درباطن انسان و در سر وجود او و در اعماق دل و جان او هست بيرون مي كشند و در جواب سؤالات خودشان همانرا كه هست مي شنوند ومي يابند. وانسان با جواب دادن به سؤالات آنها، درحقيقت ديدگاهها و عقايد خود را تثبيت مي كند وبا قرارگرفتن در برابر آنها و ضربات سؤال ها، براي خود ازنظر عقيدتي وضع معيني را انتخاب نموده وعقايد خاصي را مي گزيند وبه آنها كه سؤال مي كنند ودست بردار نيستند اعلام مي كند.

با توجه بر اينكه، برزخ قبر وعالمي كه روح انسان بعد از مرگ درآن قرار مي گيرد باطن همين حيات دنيوي است. وبه تعبير بهتر، با توجه بر اينكه عالم انسان در برزخ و قبر، ظهور باطن انسان است، وباطن هر انساني با مرگ و ورود به برزخ براي او ظاهر مي گردد. وآنچه در برزخ براي انسان پيش مي آيد درحقيقت ظهور وتمثل باطن خود اواست. و حيات باطني هر انساني در زندگي دنيوي حيات ظاهري او دربرزخ خواهد بود. با توجه بر اين حقيقت مي توان گفت كه سؤال ملكين در برزخ و قبر نيزظهور همان سؤال است كه در باطن انسان در حيات دنيوي وجود دارد. هر كسي درحيات دنيوي خود ود رباطن خود در برابر اينچنين سؤالاتي كه از ناحية همين دوملك است و درمسير تكامل انسان مي باشد قرا ر مي گيرد. اين سؤالات كه در باطن انسان در حيات دنيوي مطرح مي گردد، انسان را وادار به كنجكاوي وتحقيق و بررسي نموده وبه آنچه حقيقت است مي رساند. البته در صورتي كه انسان اين سؤالات را جدي بگيرد ودرمقام جواب پيدا كردن بسؤالات سؤال كننده ها برآيد. واگر انسان اين سؤالات مطرح شده را جدي نگيرد وطالب حقيقت نباشد و درمقام جواب پيدا كردن بسؤالات برنيايد وسؤال كنندهها را قانع نكند و خود را بنحوي راضي بگرداند. بطوريكه وقتي خود او مراجعه بباطن خود بكند سؤالات را جواب نداده وسائلين را قانع نشده بيابد وخود او بداند كه عقايد باطل وانتخابي او جواب قانع كنندة اين سؤالات نيست وبا اين وصف بوضع خود بهمين نحو ادامه بدهد، در اينصورت او خود از نتايج وبركات اين سؤالات كه نيل بحقايق است خود را محروم نموده وازثمرات وجودي اين دو ملك و سؤالات آنها كه در اصل در مسير تكامل انسان است بي بهره مي ماند.

اين وضع باطني انسانها در زندگي دنيوي در برابر سؤالات مطرح شده از ناحية ملكين است. وهمين وضع باطني است كه در برزخ ودر قبر ظاهرمي شود.4





(1) سوره آلعمران،154

(2) نهج البلاغه،كلمات قصار،جمله93

(3) معاد،آيت ا...شهيد دستغيب،ص11

معاد يا بازگشت به خدا،آيت ا.... محمد شجاعي ص293ـ291



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.